English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phelloderm U بافت چوب پنبهای
suber U بافت چوب پنبهای
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
epithelialize U پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
epithelize U پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
cottons U پنبهای
cottony U پنبهای
cotton U پنبهای
callous U پنبهای
suberose U چوب پنبهای
cotton sleeving U بوش پنبهای
corky U چوب پنبهای
subereous U چوب پنبهای
cotton enameled wire U سیم لعابدار پنبهای
cork sheet U ورقه چوب پنبهای
d.c.c. U سیم با دو روکش پنبهای
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
corkiness U خاصیت چوب پنبهای
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cheesecloth U پارچهی پنبهای درشت باف
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
bombast U جنس پنبهای گزافه گویی
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
GI U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
dungaree U نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
flannelette U پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
gold tisane U زر بافت
loose texture U بافت شل
fiber U بافت
of a loose texture U شل بافت
of a loose textture U شل بافت
knit goods U کش بافت
contexts U بافت
context U بافت
neurine U بافت پی
grain U بافت
contexture U بافت
knitted U بافت
texture U بافت
tissues U بافت
textures U بافت
tissue U بافت
nerve tissue U بافت عصبی
grossest U درشت بافت
grossed U درشت بافت
grossing U درشت بافت
grosses U درشت بافت
grosser U درشت بافت
gross U درشت بافت
woof U دست بافت
fibres U بافت لیف
webs U بافت یا نسج
web U بافت یا نسج
fibre U بافت لیف
necrosis U بافت مردگی
hand knitted U دست بافت
finespun U ریز بافت
fibrosis U تصلب بافت ها
fiber U بافت لیف
textures U بافت تاروپود
homespun U بافت خانگی
collenchyma U بافت کلانشیم
cellular tissue U بافت زنبوری
histogen U بافت ساز
histogenesis U بافت سازی
histology U بافت شناسی
adipose tissue U بافت چربی
hand knife U خوش بافت
knit goods U کالای کش بافت
woofs U دست بافت
histoloysis U بافت خواری
cellular U بافت سلولی
texture U بافت تاروپود
in vivo U بافت زنده
biopsy U بافت برداری
xylem U بافت چوبی
knotless U بافت تقلبی
stroma U بافت بنیادی
stroma U بافت نمدی
knotless U بافت شل و آزاد
plain weave U بافت حصیری
weave U ساختن بافت
slip U خطا در بافت
slit weave U بافت چاکدار
interlocking U بافت با قلاب
flat weave U تخت بافت
close-knit U ریز بافت
welknit U خوش بافت
vascular tissue U بافت هادی
vascular tissue U بافت اوندی
chain stitch بافت زنجیری
basket weave U بافت حصیری
texture of soil U بافت خاک
direction U سمت بافت
style U سبک بافت
texture U ترکیب بافت
sennet U بافت حصیری
basket-weave U بافت حصیری
weaving draft U نقشه بافت
sclerosis U تصلب بافت
plain weave U بافت ساده
phloem U بافت لیفی
typical <adj.> U بافت عادی
soil texture U بافت خاک
selvedge U گرد بافت
weaves U ساختن بافت
selvage U گرد بافت
sclerenchyma U بافت زنبوری
typical <adj.> U بافت معمولی
epithelialize U بافت پوششی شدن
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
epithelize U بافت پوششی شدن
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
gauze U نوعی بافت توری
contextual architecture U معماری بافت گرایی
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
fabrics U سبک بافت اساس
fabric U سبک بافت اساس
anterior commissure U بافت رابط قدامی
warp U نخ تار [در طول بافت]
homespun U بافت میهنی وطنی
knotless U بافت بدون گره
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
collenchyma U بافت لانه زنبوری
commissure U بافت عصبی رابط
fibrosis U افزایش بافت لیفی
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
taffetized U دارای بافت تافته
plain weave U پارچه ساده بافت
metal gauze U بافت توری فلزی
neuroglia U بافت حافظ عصب
myoma U غده بافت ماهیچه
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
histologist U متخصص بافت شناسی
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
histology U علم بافت شناسی
reticulum U بافت همبند و مشبک
histological U وابسته به بافت شناسی
soil separates U اجزاء بافت خاک
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
mesophyll U بافت درونی برگ
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
wire netting U بافت توری سیمی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
lymphomatous U دارای بافت لنفی
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
homemade U خانگی خانه بافت
sequestrum U قسمت بافت مرده
histologic U وابسته به بافت شناسی
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
intervenium U بافت میان رگهای برگ
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
flat weave U بافت ساده و بدون پرز
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
regattas U پارچه نخی سفت بافت
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
regatta U پارچه نخی سفت بافت
tarlatan U پارچه نخی ساده بافت
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille U نوعی پارچه ساده بافت
scar tissue U بافت همبند جای زخم
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com